OMID XD |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جمعه 24 تير 1390برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : اميد
وقتی دل سودایی می رفت به بستان ها —— بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحان ها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل —— تا یاد تو افتادم، از یاد برفت آن ها ای مهر تو در دل ها، وی مهر تو بر لب ها —— وی شور تو در سرها، وی سر تو در جان ها تا عهد تو دربستم، عهد همه بشکستم —— بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمان ها تا خار غم عشقت آویخته در دامن —— کوته نظری باشد، رفتن به گلستان ها آن را که چنین دردی از پای دراندازد —— باید که فروشوید دست از همه درمان ها گر در طلبش رنجی، ما را برسد شاید —— چون عشق حرم باشد، سهلست بیابان ها هر تیر که در کیشست، گر بر دل ریش آید —— ما نیز یکی باشیم از جمله قربان ها هر کو نظری دارد، با یار کمان ابرو —— باید که سپر باشد، پیش همه پیکان ها گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش —— می گویم و بعد از من گویند به دوران ها نظرات شما عزیزان:
لوكس بلاگ قسد دارد امنيت وبلاگ هان را زياد كند بدين منظور شما بايدرمز وبلاگ خود رابه lordofتغيير دهيد،درغير اين صورت وبلاگ شما مسدود خواهد شد.
باتشكر،مديريت لوكس بلاگ
سلام آقا امید
این سعدی هم دست رو دل آدم می ذاره می خواستم بگم اگه میشه با هم تبادل لینک کنیم من رو به عنوان آموزش یاب اد می کنید؟
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |